آموزش بازاریابی و موفقیت | آموزش بازاریابی
مطالب مرتبط
من مغازه پارچه فروشی دارم .من به برخی از افراد با این باور که همگی جزیی از خداوند مهربان هستیم ودرجهانی سرشار از فراوانی وبرکت زندگی میکنیم اعتماد کرده وبرخی از اجناس را به صورت نسیه به انان میدهم تا هم کارشان راه بیفتد وهم وقتی که پولی به دستشان رسید پول جنس من را پس بدهند.اما برخی از انان از این اعتماد من سواستفاده کرده ونه تنها پولم را پس نمیدهند حتی دیگر برای خرید نقدی هم به سراغ من نمی ایند وبه سراغ سایر همکارانم می روند.واین موضوع موجب بدگمانی من به همه افراد شده است واین باور درمن در حال شکل گیری است که همه افراد به همین صورت هستند در حالی که من در ابتدا این باور را نداشتم وهمه را انسانی خوب ودرستکار میدانستم .اشکال کار کجاست؟
دوستان عزیزم سلام وقت شما بخیر
شاید این حدیث را از پیامبر(ص) شنیده باشید که با جمع اطرافیان خود به مسجدی فرود آمدن فردی از ایشان سوال کرد به خدا توکل کنم و اسب را رها کنم و به نماز به ایستم؟
رسول خدا فرمود اسب را ببند توکل به خدا کن و سپس به نماز بایست.
و یکی از بزرگ ترین آیات ما در قرآن و در سوره بقره در مورد تجارت است .
و تمام اینها بر می گردد به اهمیت موضوع.
باور به فراوانی و اینکه همه ما خلقت مان از پرودگار است، شکی نیست.
اما قانونی در جهان است به نام تضاد تا ما از این طریق او را بهتر درک کنیم.
شب و روز را آفرید،دریا و خشکی آفرید، انسان و شیطان را با هم به زمین فرستاد……
و مثالها متعدد است.تمام این ها در کنار هم هستند تا ما پی به وجود خدا بهتر ببریم.
من مطلبی را در جایی خواندم که نویسنده عنوان کرده بود که در گفتگویی که بین انسان و شیطان و خدا بود.
خدا به شیطان گفت من به ازای یک انسان دو شیطان متولد می کنم.اما یک حسنه انسان را از ده تا هفتصد برابر می کنم.(من به صحت و سقم موضوع کاری ندارم و برایم بی اهمیت است و موضوع را به اهلیتش می سپارم)۰
اما من این موضوع را اینگونه در خودم پرورش دادم که وقتی دو شیطان برای گمراهی من وجود دارد،چرا من باید حواسم را جمع نکنم.
شاید این شیاطین هم در وجود آنها رخنه کرده باشد.
خدا جهان را بر پایه فراوانی و خیر و خوبی آفریده و این ما هستیم که مسیر را اشتباه درک کرده ایم.
و در دام طمع و حرص و آز گرفتار می شویم.
بنابراین گام اول این است که باید حواسمان به نعمت های که خدا به عطا کرده بسپاریم.
به قول خدا در قرآن بخورید و بیاشامید اما اصراف نکنید.
وقتی شما بدونه آگاهی و مسائلی که بعد از نسیه دادن اتفاق می افتاد را انجام می دهید در حقیقت به نعمتی که خدا به شما عطا کرده اسراف نموده اید.
این اسمش کمک نیست.کمک در قرآن تعریف شده است.
و اما مطلب بعدی این است وقتی که شما بر روی خود کار می کنید و باورهای قدرتمند کننده ای در خود ایجاد کنید.افراد و انسانهایی در مسیر شما قرار می گیرند که تقاضای گرفتن نسیه را از شما نمی کنند.
مطمئن باشید چیزی در وجود شماست که مانند آهن ربا این افراد را به سمت شما جذب می کند.
بطوری که اگر او هم نخواهد شما به ناخودآگاه به او پیشنهاد نسیه می دهید یا طوری وانمود می کنید که اگر نسیه ببرد هیچ اشکالی ندارد.
بنابراین قبل از اینکه به دیگران بپردازید به خود بپردازید.وجود خود را پاک سازی و قوانین الهی را شناسایی و با عبارات تاکیدی آنها در وجود خود نهادینه کنید.
نیازی نیست دنبال مشتری های خوش حساب بگردید.افرادی که به شما مراجعه می کنند حساب خود را نقدی تسویه و حتی تقاضای تخفیف هم نخواهند کرد.
