یکی از موارد بسیار مهمی که اغلب گریبانگیر افراد در سنین مختلف می شود.نداستن و نشناختن علاقه ها و هدف ها در زندگی ایست.

به خصوص در مورد کسب و کار به این مورد بیشتر بر می خوریم.بطور مثال فردی در شرایط کاری قرار گرفته و بخاطر اینکه این شغل و این کار را از دست ندهد مشغول این کار می شود.

و این فرد به این امید که در آینده به شغل بهتری دست پیدا می کند مشغول فعالیت می شود.و پس از مدتی گرفتار چرخه زندگی از جمله اقساط ماشین،وام ازدواج،کرایه خانه ….و هزاران مورد دیگر می شود.

و به دلیل داشتن تعهدات فراوان خیلی اوقات به کل فراموش می کند که بوده تا چه رسد به اینکه چه اهدافی داشته.و یا اگر هم فکر کند دیگر دل و جرات یادآوری اهداف خود را ندارد.

بنابراین چگونه می شود با توجه به این مسائل در هر زمانی بتوانیم به دنبال اهداف و مورد علاقه هایمان بگردیم؟

دوستان عزیز ابتدا باید باور پذیری خود را در موارد مختلف تغییر بدهیم و سر آغاز همه اینها درک وجود قدرتی به نام خداوند است که در هر لحظه و در هر جا و در هر موقعیت پشت و پناه ماست.و همواره برای کمک به ما آماده است.

و از این نیروی بیکران الهی جهت پی بردن به اهداف و مورد علاقه گی های خود کمک بگیریم.و از این نیرو جهت پی بردن و روشن شدن اهداف هدایت بطلبیم.

آری طلب هدایت موجب سوق دادن شما به مسیر خواسته هایتان خواهد شد.

و لازمه آن بر می گردد به میزان باور پذیری شما به این قدرت مطلق و تکرار کمک و استمداد از این نیروی بیکران.ولا غیر

نویسنده:مهدی علیپور

– درس اول، وکیل مدافع خودت باش!
او اغلب به من می‌گفت: “اگر یاد نگرفته باشی از خودت و رؤیاهات خوب دفاع کنی، نمی‌تونی برای شخص دیگه‌ای هم کاری انجام بدی و مفید باشی!”
این یعنی چی؟ یعنی اون‌چه رو که می‌خوای، دقیقاً همون چیزی رو که می‌خوای، رو دنبال کن، نه یک نسخه‌ی تحریف شده ازش رو. تا زمانی‌که اون رو به دست نیاوردی به تقلا کردن و تلاش ادامه بده. چیزی برای از دست دادن وجود نداره. هر چه‌قدر نه می‌شنوی انقدر بگرد تا به جواب آره برسی. این یعنی تو قبل از هرچیز مسئول رویاها و مسیر خودتی.
همین باعث شد ملیسا در سن ۲۷ سالگی به یک کشور جدید نقل مکان کنه، یک شرکت جدید تاسیس کنه و در یک رابطه جدید قرار بگیره.
من هیچ پولی نداشتم اما روی خودم شرط‌بندی کردم و بی‌وقفه از خودم، راهم، و شرکت جدیدم دفاع کردم.

درس دوم این بود:
راز نگهدار خودت باش!
جکی می‌گفت: «مشکل نسل شما اینه که احساس می‌کنید همه باید همه چیز رو درباره‌ی شما بدونند! اما واقعیت اینه که تنها کسی‌که باید همه چیز رو در مورد شما بدونه، فقط شما هستید. انقد اسیر دنیای سوشال مدیا نشید. لازم نیست هر قدمی که برمی‌داری و تمام لحظاتت رو به نمایش بگذاری. همیشه بخشی از خودت رو، فقط برای خودت نگه دار!»

و اما توصیه سوم:
آدم‌های دور و برت رو آگاهانه انتخاب کن!
«افرادی که باهاشون در ارتباط هستی، با چیزایی که بهشون اعتقاد داری و اون‌چه رو که برای زندگی خود می‌خوای باید همسو باشند. هرچیزی که ذره‌ای باعث اتلاف وقت و انرژیت و منحرف شدن از مسیرت می‌شه رو حذف کن.»
مشاوره‌های جکی، بهم یاد داد که چالش‌های زندگی رو شجاعانه و با تمام وجود به آغوش بکشم، و از مسیر رشد خودم بیشترین لذت رو ببرم.
ترجمه: فاطمه حیدری
منبع: Medium

سایت ۲۰ta30

البته در سایت و در قالب فایل صوتی در مورد کسب و کار های خانگی به تفصیل صحبت شده که خواننده محترم می تواند فایل را دانلود کرده و استفاده لازم را از آن ببرد.

بخشی از پیچیدگی‌های کسب و کار خانوادگی مربوط به روابط است و بخشی دیگر افرادی هستند که مالک کسب و کار خانوادگی عنوان می‌گیرند. تجربه شما در این زمینه چیست؟

گاهی اوقات با جریانی احساسی که در گذشته رخ داده است درگیر هستید. هر تصمیمی، پیامدی مادام العمر بر روابط خانوادگی دارد؛ فرض کنید خواهر‌زاده خود را اخراج کرده‌اید و متعاقبا از او برای شرکت در مهمانی دعوت کنید. مضاف بر اینکه افراد در تجارت خانوادگی نقش‌های چندگانه دارند؛ در کسب و کار غیر‌خانوادگی، رئیس شما رئیس شماست گاهی عاشق کار با او می‌شوید و گاهی از او نفرت پیدا می‌کنید اما در فعالیت خانوادگی، رئیس شما پدر شما هم می‌تواند باشد شاید هم امین، برادر، هم بنیان‌گذار؛ شاید هم همه این‌ها باشد. من این شرایط را خانه آیینه‌ای تعبیر می‌کنم. که در آن همه چیز را چند برابر می‌بینید. چند نفر از فردی واحد که در حال نگریستن به شما هستند. من با چه کسی حرف می‌زنم؟ چه کسی در حال گوش دادن به حرف من است؟ آیا او مدیرعامل است یا پدرم یا منتور من؟ وقتی این تودرتویی نقش‌ها را به روابط نسبی اضافه کنید، دهشتناک می‌شود. تفاوت دیگر این کسب و کارها این است که مالکان، نیروی‌های ارشد هم هستند. در کسب و کاری از این نوع، عملکرد، از نظر برخی عاقلانه نیست؛ به عبارتی، همیشه در پی حداکثر‌سازی سود نیستید. شاید مثلا عنوان شود: چه چیزی لذت بخش‌تر از اینکه کسب و کار مورد علاقه‌ام را دنبال می‌کنم و با پسرم هستم و کار می‌کنم؟ اما اگر او در پی سود برود، احتمال دارد کسی به غیر‌پسرش را استخدام کند.

 چه عوامل باعث می‌شود برخی کسب و کارهای خانوادگی موفق باشند و پاره‌ای هم شکست بخورند؟

عامل کلیدی در کسب و کار خانوادگی مدیریت است. این عده با سخت‌کوشی، خانواده را متحد نگاه داشته و متکی به تجربه، ارتباطات زیادی ایجاد می‌کنند؛ مثلا سالی یکبار اعضا خانواده را گردهم می‌آورند. در کنار تفریح، در مورد هدف خانواده حرف می‌زنند و اینکه چگونه متحد باقی بمانند.  آنهایی که انتقال نسل را مدیریت نکرده باشند، می‌بازند؛ وقتی نسل قدیمی‌تر مایل به خالی کردن میدان نباشد، کسب و کار در معرض آسیب‌پذیری قرار می‌گیرد؛ این گروه، بازنشستگی خود و ایفای نسل جدید را به تعویق می‌اندازند و اگر شکیبایی کنید، قادر به انجام آن نمی‌شوید.

 توصیه شما برای کار با فرزندان در کسب و کار چیست؟

دارایی‌های ارزشمند مالک کسب و کار خانوادگی فرزندان و کار است. اما در زمان تصمیم‌گیری، این همجواری می‌تواند فلج‌کننده شود. من شاهد اضافه پرداخت و توجه ویژه به اعضای خانواده در کسب و کار خانوادگی بوده ام؛ این بدترین حالت ممکن در این نوع کسب و کارهاست؛ عکس این شرایط را هم به قیمت افتخار عضو بودن در کسب و کار خانوادگی شاهد بوده‌ام. وقتی پای فرزند به میان می‌آید، خوی تجاری شما کم می‌شود. توصیه قابل ارائه این است که سیاستگذاری داشته باشید. با این کار رویه شما جایگزین رویکرد شخصی می‌شود. در مورد چگونگی جلب، جذب و استخدام نسل بعدی شفاف‌سازی کنید.  اینکه چگونه استخدام می‌کنید؟ آیا آنها بنا بر توانمندی خود وارد گود می‌شوند یا دریافتی ویژه‌ای دارند؟و البته باید در مورد رشد اعضای خانواده هم شفاف‌سازی کنید؛ اینکه آسانسوری بالا می‌آیند؟ یا باید فعالیتی در این مسیر نشان دهند؟ آیا توانایی اخراج کسی را دارید؟ تجربه نشان می‌دهد با اخراج، آنها خانواده را هم ترک می‌کنند. آنها به دلیل از دست دادن هویتشان، احساس شرمندگی می‌کنند

بخشی از پیچیدگی‌های کسب و کار خانوادگی مربوط به روابط است و بخشی دیگر افرادی هستند که مالک کسب و کار خانوادگی عنوان می‌گیرند. تجربه شما در این زمینه چیست؟

گاهی اوقات با جریانی احساسی که در گذشته رخ داده است درگیر هستید. هر تصمیمی، پیامدی مادام العمر بر روابط خانوادگی دارد؛ فرض کنید خواهر‌زاده خود را اخراج کرده‌اید و متعاقبا از او برای شرکت در مهمانی دعوت کنید. مضاف بر اینکه افراد در تجارت خانوادگی نقش‌های چندگانه دارند؛ در کسب و کار غیر‌خانوادگی، رئیس شما رئیس شماست گاهی عاشق کار با او می‌شوید و گاهی از او نفرت پیدا می‌کنید اما در فعالیت خانوادگی، رئیس شما پدر شما هم می‌تواند باشد شاید هم امین، برادر، هم بنیان‌گذار؛ شاید هم همه این‌ها باشد. من این شرایط را خانه آیینه‌ای تعبیر می‌کنم. که در آن همه چیز را چند برابر می‌بینید. چند نفر از فردی واحد که در حال نگریستن به شما هستند. من با چه کسی حرف می‌زنم؟ چه کسی در حال گوش دادن به حرف من است؟ آیا او مدیرعامل است یا پدرم یا منتور من؟ وقتی این تودرتویی نقش‌ها را به روابط نسبی اضافه کنید، دهشتناک می‌شود. تفاوت دیگر این کسب و کارها این است که مالکان، نیروی‌های ارشد هم هستند. در کسب و کاری از این نوع، عملکرد، از نظر برخی عاقلانه نیست؛ به عبارتی، همیشه در پی حداکثر‌سازی سود نیستید. شاید مثلا عنوان شود: چه چیزی لذت بخش‌تر از اینکه کسب و کار مورد علاقه‌ام را دنبال می‌کنم و با پسرم هستم و کار می‌کنم؟ اما اگر او در پی سود برود، احتمال دارد کسی به غیر‌پسرش را استخدام کند.

 چه عوامل باعث می‌شود برخی کسب و کارهای خانوادگی موفق باشند و پاره‌ای هم شکست بخورند؟

عامل کلیدی در کسب و کار خانوادگی مدیریت است. این عده با سخت‌کوشی، خانواده را متحد نگاه داشته و متکی به تجربه، ارتباطات زیادی ایجاد می‌کنند؛ مثلا سالی یکبار اعضا خانواده را گردهم می‌آورند. در کنار تفریح، در مورد هدف خانواده حرف می‌زنند و اینکه چگونه متحد باقی بمانند.  آنهایی که انتقال نسل را مدیریت نکرده باشند، می‌بازند؛ وقتی نسل قدیمی‌تر مایل به خالی کردن میدان نباشد، کسب و کار در معرض آسیب‌پذیری قرار می‌گیرد؛ این گروه، بازنشستگی خود و ایفای نسل جدید را به تعویق می‌اندازند و اگر شکیبایی کنید، قادر به انجام آن نمی‌شوید.

 توصیه شما برای کار با فرزندان در کسب و کار چیست؟

دارایی‌های ارزشمند مالک کسب و کار خانوادگی فرزندان و کار است. اما در زمان تصمیم‌گیری، این همجواری می‌تواند فلج‌کننده شود. من شاهد اضافه پرداخت و توجه ویژه به اعضای خانواده در کسب و کار خانوادگی بوده ام؛ این بدترین حالت ممکن در این نوع کسب و کارهاست؛ عکس این شرایط را هم به قیمت افتخار عضو بودن در کسب و کار خانوادگی شاهد بوده‌ام. وقتی پای فرزند به میان می‌آید، خوی تجاری شما کم می‌شود. توصیه قابل ارائه این است که سیاستگذاری داشته باشید. با این کار رویه شما جایگزین رویکرد شخصی می‌شود. در مورد چگونگی جلب، جذب و استخدام نسل بعدی شفاف‌سازی کنید.  اینکه چگونه استخدام می‌کنید؟ آیا آنها بنا بر توانمندی خود وارد گود می‌شوند یا دریافتی ویژه‌ای دارند؟و البته باید در مورد رشد اعضای خانواده هم شفاف‌سازی کنید؛ اینکه آسانسوری بالا می‌آیند؟ یا باید فعالیتی در این مسیر نشان دهند؟ آیا توانایی اخراج کسی را دارید؟ تجربه نشان می‌دهد با اخراج، آنها خانواده را هم ترک می‌کنند. آنها به دلیل از دست دادن هویتشان، احساس شرمندگی می‌کنند

روزها تا رمقی داشتم تو کوچه و پس کوچه ها فوتبال می کردم و شب ها با فوتبالیست های مطرح جهان.

من سالها این طوری بزرگ شدم الان که صاحب دو فرزند هستم و تا چند سال پیش شب ها خواب می‌دیدم که دارم فوتبال می کنم.در صورتی ای که حدود بیست سالی هست که پایم حتی به توپ پلاستیکی هم نخورده. اما دیدن اینکه داری با لوتار ماتئوس یا رود گولیت بازی می کنی نمی دونی چه کیفی داره.

اما امروز که در زمینه موفقیت در حال تکاپو هستم و موقعی که کتاب بیندیشید و ثروت مند شوید رو می خواندم که نویسنده عنوان نموده که جلسه های مشورتی با هنری فورد ،ادیسون،….. داشته برام جای تعجب نبود زیرا من سالها اینطوری بزرگ شدم. و

امروزه هم از این تکنیک بسیار استفاده می کنم.خیلی از مواقع دارم با بریان تریسی در مورد فلان شرکت صحبت می کنم که چرا این روش ها رو دارن پیش می گیرند و یا موقعی که دارم با مادر معنوی ام خانوم کاترین پاندر هم نشین میشم که هیچ. 

فایل صوتی دیدار با معلم معنوی به شما کمک می کنه تا الگو های مناسب رو پیدا کنید و تفکرات آنها رو در زندگی خود پیاده سازی کنید

. اینکه بخواهید هر لحظه افکار خود را تحت کنترل داشته باشید کاری است بسیار سخت و موجب اتلاف انرژی خواهد شد. اما به الگو فکر کردن کار بسیار آسانی است.و هر لحظه می توانید به مانند الگو های خود رفتار کنید

. اما هیچ لذتی بالاتر از این نیست که بخواهی با خدایت نجوا کنی سالهای دور که به در خانه های دیگر می زدم تا مشکلاتم را حل کنم غافل از این بودم که خدای من آفریننده من از رگ گردن به من نزدیک تره و حتی بین من و دل من وجود داره به خودم گفتم بابا از این نزدیک تر

.الان یاد گرفتم هر چی می خوام هر کاری که دارم بی واسطه به خودش میگم بعضی موقع البته خیلی وقتها اصلا ولش کن همیشه قبل از اینکه بخوام خودش کار ها را برام ردیف می‌کنه. میگید نه همین الان اصلان هم احتیاج نیست چشم ها تو ببندی ازش بخواه همین. به هر کی به اندازه ظرفش بهش میده اگه میگی من تا الان چیزی دریافت نکردم بخاطر اینکه چیزی برای گرفتن همراه نبود.یادت می‌ره ظرف همراهت داشته باشی.

موفقیت کلمه و واژه ای است که بی شک تمام انسان ها به نوعی در تلاش برای رسیدن به ان هستند.
اگر سیری در زندگی خود و دیگران انجام دهید متوجه می شوید که تا به امروز موفقیت های ریز و درشتی بدست آورده اید.

و اگر کنکاش بیشتری انجام دهیم متوجه می شویم افراد متعددی از بازیگر سینما و تائتر گرفته تا خواننده و ورزش کار در مقطعی از زمان موفقیت هایی بدست آورده اند اما پس از مدتی گویی چنین فردی وجود نداشته.چرا چنین اتفاقی می افتد؟

به قول اسطوره فوتبال جهان پله اوج گرفتن بسیار آسان است اما در اوج ماندن بسیار سخت است.

و در اوج ماندن مستلزم شرایطی است که هر فرد و انسانی باید در جهت تحصیل آن گام بردارد

و دوستانی که در زمینه بازاریابی و فروش و مدیریت و رهبری تلاش می کنند نیاز به یک تلاش مضاعف دارند.به این دلیل که همواره و در هر شرایطی می بایست سهم بزرگی از سود شرکت را به دوش بکشند.
در این فایل صوتی به پنج موضوع پرداخته ایم تا افراد با تمرکز به آن بتوانند محیط کاری را برای خود با نشاط تر و با ارتقا شغلی همراه کنند.
این پنج موضوع عبارتند از
۱-در تلاش برای کمک به مدیر خود باشید
۲-انظباط کاری
۳-یاد گیری موارد جدید
۴-همواره در دست رس بودن
۵-کار تیمی را در اولویت قرار دادن.
این فایل صوتی به صورت رایگان در سایت قابل دانلود می باشد.

یکی از واجبات کسب و کار ها پیدا کردن مشتری.و در صورت عدم تحقق این من طلب هر نوع کسب و کاری باشد محکوم به شکست خواهد شد.

چه بسا افراد با تحصیلات عالیه و داشتن محصولی تک با ورشکستگی و جمع کردن کسب و کار مواجه شدند.

و چه بسا افرادی که از زیر زمین خانه و یا گاراژ خانه شروع کرده و امروزه جزئ شرکت های چند میلیادر هستند.

نمونه بارز آن شرکت آموزن است.بله دوستان و همراهان عزیز تمرکز بر مشتری مداری این فرد را از فرش به عرش رساند.

همه کارها را در خدمت به مشتری دیدن،ایجاد خدمات ارزان برای مشتری،محصولات با کیفیت و گارانتی برگشت محصول رفته رفته آموزن را در قله صعود قرار داد.

این خدمات حتی یک درصد از خدماتی نیست که آمازون ارائه می دهد.

حال در قیاس بیایید تفکر و نگرش خود را مقایسه کنیم.آیا ما هم چنین نگرشی داریم.

آیا هدف ما خدمت رسانی است،یا پر کردن جیب  

در این فایل صوتی یاد میگیریم که چگونه با نگرش و جهان بینی نو در خدمت مشتری باشیم و چه اعمال و رفتاری در پیش گیریم تا مشتری های بیشری جذب کنیم.

دوستان عزیزم سلام

در شغل بازاریابی و فروش و یا در مبحث مدیریت و رهبری یکی از  کارهایی که به تعدد شما در طول دوران کاری آن را تجربه خواهید کرد برکناری از کار است.

نمونه واضح این مطلب را شما می توانید در مربیان تیم های ورزشی به کرات ببینید.گاهی اوقات هیجان ها به حدی بالاست که به نیم فصل نرسیده مربی و تمام دستندرکاران را کنار می گذارند.

و یا استیضاح وزیز و یا رئیس جمهوری هم در همین راستاست

اما رویکرد ما به این موضوع و نوع رفتاری که از خود بروز می دهیم آینده کاری ما را رقم می زند.

استیو جابز در سال ۱۳۹۲ از شرکتی که تاسیس کرده و در آن مشغول کار بود اخراج شد.و جابز با تاسیس شرکتی دیگر خود را مسغول کار کرد اما او هشت سال بعد برگشت و محصول آیفون را روانه بازار کرد.

بیایید خودمان را جای استیو جابز بگذاریم چنانچه یک روزی ما را از شرکتی که خودمان تاسیس کردیم و از صفر تا صد آن شرکت را ما راه امداخته باشیم و ما را کنار بگذارند به طوری که فردای صبح نمی دانیم باید چه کار کنیم چه رفتاری از خود بروز می دهیم.

نمونه این مدعا را در پیرامون خود جستجو کنید و ببینید رفتار افرادی را که از کار برکنار می شوند چگونه است.و ما باید چه روشی در پیش بگیریم.

ما در این فایل صوتی سعی کرده ایم نگرش و جهان بینی را با شما در میان بگذاریم که علاوه بر اینکه از برکناری ناراحت نشوید بلکه این موضوع را سکوی پرش کاری خود قرار دهید.

دوستان عزیز

در دنیای رو به رشد جهان که دولت ها به این نتیجه رسیده اند که امورات را به مردم واگزار کنند.رشد خیره کننده شرکت ها موجب شده تا ما شاهد تغییرات شگرفی در جهان باشیم.

و از طرفی شرکت ها جهت بقای خود شروع به نوآوری در کسب و کار خود نمودن

این خلاقیت و نوآوری به حدی است که امروزه چشمان جهان در جستجوی این است که چه محصولی جدیدی قرار است ظهور کند.

اما ورود محصولات جدید به یک طرف و ایجاد خواسته و نیاز از طرف دیگر.

اینکه محصولی جدید روانه بازار کنیم به یک طرف و اون خواسته و نیاز را در مشتری ایجاد کنیم طرف دیگه قضیه می باشد.

بنابراین داشتن ایده از یک طرف و ارائه ایده به جهان از طرف دیگر.

موجب شده تا موسسات به دنبال نوآوری و کشف محصولات جدید باشند.و داشتن ایده ای که خلاقیت و نوآوری زمیمه آن باشد.می تواند شرایطی فراهم کند تا جهان پیرامون خود را دگرگون کنیم.

در این فایل صوتی راههایی را ارائه نموده ام تا بتوانید ایده خود را تبدیل به عمل کنید.