آموزش بازاریابی و موفقیت | آموزش بازاریابی
مطالب مرتبط
من و یکی از دوستانم حدود ۱۰ سال هست که روشی را ابداع نموده ایم که توسط آن می توان تولید برقی تجدید پذیر ، رایگان و انعطاف پذیر از نیروی جاذبه زمین را برای هر نوع استفاده ای اعم از توربین های نیروگاهی، خودروها و کلیه وسایل برقی را به وجود آورد. با توجه به اینکه در دنیا روی این روش تحقیقات بسیار شده و دستگاه های گوناگونی هم ساخته شده، اما به دلیل نقض قوانین ترمودینامیک هیچ کدام مورد قبول واقع نشده اند و عملا این ایده ی بزرگ که انقلابی در تولید انرژی برای آیندگان و حال حاضر می باشد ناکام مانده است.
من و دوستم این ایده را عملی کرده ایم و نتایج و دستگاهی که ساخته ایم این روش را به لطف خدا عملی می کند. با توجه به مشکلات مختلفی که در ایران جهت اجرای این طرح با آن برخورد کردیم ، تصمیم گرفتیم در کشورهای پیشرفته ای نظیر آمریکا ، آلمان و… فاز اجرایی نمونه اصلی آن را پیاده کنیم.
از راهنمایی های شما سپاس گذارم.
دوستان عزیزم سلام وقت همگی بخیر
در حقیقت این مطلب اشاره به این دارد که چگونه می توان این ایده ویا این محصول را به فروش و مشتری بابی و یا بازاریابی نمود.
ما مبنای خود را بر این می گذاریم که محصول شما تمام تست ها را با موفقیت گذرانده و آمده ارائه محصول است.
در قدم اول باید به دنبال مشتریان هدف باشید.مشتریانی که خواهان این محصول شما هستند.
خیلی از افراد مشتریان هدف را تمام مردم جهان فرض می کنند و می گویند همه انسانها به محصول ما نیاز دارند.و این یعنی تیری در دل تاریکی.باید مشتری ها را تعیین کنید.
گاهی این مشتریان مغازه دار ها هستند.گاهی شرکت ها و گاهی هم دولت.
اینکه بدانید به چه کسانی و چه گروهی جنس بفروشید در حقیقت پی به تشخیص بیماری برده اید.
باید یک لیست از مشتریان هدف برای خود طراحی کنید.و همه نوع ظرفیت های مختلف را مورد برسی قرار دهید.
شاید فکر می کنید چون این یک علم و فن آوری نو و جدید است لزوما باید کشور ما و دولت ما آن را بخرد و به کار گیرد.
در صورتی که در علم بازاریابی این روش ممنوع است.و شما باید به دنبال فرد یا افرادی باشید که نیازمند این کالا هستند.
ویا افرادی که با استفاده از آن صاحب منافع می شوند.در حقیقت نگاه آنها به شکل سرمایه گذاری است
برای مثال طرح کویر زدایی که در حال حاضر در کشور های مختلف در حال اجرا می باشد؛ اما کشور ما در مقاطع مختلف اقدام و با شکست مواجه شد از این قرار است؛
فردی گله دار از اهالی امریکا که دارای تعداد زیادی بوفالو بود برای انتقال این حیوانات به شهر دیگر با مشکل مواجه شد.
و از طرفی امکان انتقال آنها توسط قطار و کامیون ممکن نبود.بنابراین صاحب گله به این نتیجه رسید گله را پیاده حرکت دهد.
و در طول مسیری به بیابان برخورد می کرد که موجب تلف شدن گله می شد.بنابراین تصمیم گرفت با یکی از دانشگاه های تخصصی در زمینه کشاورزی صحبت کند که چگونه می توان بدونه تلف شدن این گله آنها را حرکت داد.
خلاصه محققین بذری را اختراع کردند که در زمین های شوره زار را بوسیله این بذرها سرسبز کرده و گله ها در حین چرا و علف خوردن مسیر را طی می کردند.
این نیاز و احتیاج موجب این شد تا بذری اختراع شود که با آن بتوان کویر زدایی کرد.
و سرمایه گذار این تحقیق از این راه به سراسر جهان خدمت و ثروت زیادی کسب کرده است.
بنابراین جهت فروش یک محصول یا ایده ابتدا باید به دنبال افرادی و یا گروهی باشید که احساس نیازمندی در وجود آنها باشد.
البته فقط فروش به همین جا قطع نخواهد شد و بحث مذاکره و روش های ارائه محصول بسیار گسترده است که در این مقاله نمی گنجند.
و بحث دیگر در مورد بازارسازی و ایجاد نیاز کردن است.که فعالیتی زمان بر بوده و نیاز به هزینه و تیم فروش و زمان است.
که می شود این را هم به وجود آورد.
یعنی به دنبال شرکت ها و یا افراد های سرمایه گذاری باشیم که کار و شغل آنها سرمایه گذاری کردن در یک پروژه و یا یک ایده و یا خدمات است.
البته ناگفته نماند اینکه با این شرکت ها و این افراد چگونه و به شیوه ای مذاکره کرد خود این مطلب نیاز به ساعت ها بحث و گفتگو دارد.
هدف ما از این مقاله این است که نباید به جایی و یا کسی تکیه کرد و امید بست.
باید قبل از اینکه محصولی را اختراع کنیم نیاز های جامعه را درک کرده و هدف های فروش و یا همان نیازمندان را تشخیص دهیم و سپس دست به اقدام بزنیم.
ما در مباحث آتی به بحث های مذاکره خواهیم پرداخت.
متشکرم
مهدی علیپور
