آموزش بازاریابی و موفقیت | آموزش بازاریابی
مطالب مرتبط
آموزش بازاریابی و موفقیت:
من در حال حاضر کارمند هستم و شدیدا علاقه دارم کار شخصی خود را داشته باشم ولی نمیدونم عشق و علاقه ام چی هست در مورد استعدادهام تا حدودی میدونم ولی در مورد علاقم سر درگم هستم به نظر شما برای پیدا کردن عشق و علاقم چه کاری باید انجام بدم؟؟
دوستان عزیزم سلام
یادم میاد جام جهانی ۱۹۹۰ که مسابقات در کشور ایتالیا بود و با قهرمانی آلمان به پایان رسید.
من و بردارهایم نوجوان و جوانی بیش نبوده ایم و عشق و علاقه بیش از حدی به فوتبال داشتیم و از آنجایی که بتوانیم این مسابقات را در نیمه های شب برگزار می شد را ببینیم بسیار بی تاب بودیم.
و پدر به شدت با فوتبال و تجمعی که بابت این قضیه انجام می شد به شدت مخالف بود.
و ما برادرها برای اینکه فوتبال را در نیمه های شب ببینم نیمه شب از خواب بیدار می شدیم(که یازده شب بود چون ساعت نه شب خاموشی بود)
تلوزیون را در حالت بی صدا قرار می دادیم و فوتبال را تماشا می کردیم
حالا بماند چند دفعه هم نوازش های پدرانه را نیز تحمل کردیم.
دلیل آن نیز عشق و علاقه ما به فوتبال بود.و در زندگی همه ما انسان ها چنین شرایطی بوجود آمده که برای علاقه و دوست داشتن دست به کارهای مختلفی بزنیم.
و شاید گاها در آینده بابت این کار پشیمان شده باشیم.اما در آن مقطع این کار را کردیم.
و شماهم باید همین طور باشید باید ببینید عاشق چه کاری هستید؟کدام کار کدام علاقه مندی سبب می شود تا نیمه شب ها برایش بیدار باشید؟کدام کار هست که حاضرید کلمه مرگ یا زندگی را روی آن بگذارید؟
آن کار مورد علاقه شماست و باید پی علاقه مندی خود بروید.ش۱
اما چگونه من که در حال حاضر کارمند هستم؟
چگونه از این کار دست بکشم؟
هزینه و مخارج زندگی را چگونه بگذرانم؟
واقعیت امر این است که علاقمندی به یک کنار و دانش تخصصی طرف دیگر قضیه است.
و تبدیل آن به کار تجاری جای خود دارد.از انجایی که شما کارمند هستید فرصت بسیار مناسبی برای این دارید تا دانش تخصصی خود را تکمیل کنید.
شاید شما به موسیقی و یا نقاشی و… علاقمند باشید و می خواهید از این طریق به پول و ثروت برسید.
باید راههای تبدیل دانش خود به کسب پول و درآمد را بدست بیاورید.و واقعیت این است که باید دوره تکامل را طی کنید.
نمی توانید یک شبه آهنگی بسازید که دنیا از گوش کردن آن لذت ببرد.
و یا شاید محصولی را اختراع و می خواهید به تولید انبوه برسانید.
باید از این مسیر عبور کنید تا بتوانید از این طریق منابع مالی خود را تامین کنید.
و ریل این مسیر به بازاریابی و فروش استوار است.خیلی از افراد فکر می کنند هنر نیاز به بازاریابی و دانش فروش ندارد.
دقیقا نقطه شکست و پیروزی بر همین اساس استوار است.باور به اینکه ما باید ابتدا یک فروشنده خوب باشیم و یک تولید کننده عالی.
و این دقیقا دو روی یک سکه است.زمانی که شما محصولی را تولید می کنید.یا نقاشی می کشید و می خواهید به فروش برسانید.باید خریدار پیدا کنید.و این یعنی بازاریابی و فروش.
بسیاری از افراد فقط تمرکز خود را در تولید و محصول می دانند و معتقد اند که جنس خوب به فروش می رسد اما واقعیت امر چیزی دیگری است.
محصول و خدماتی مورد توجه قرار می گیرد که توأمان با هم پیگیری شوند.
بنابراین شما ملزم هستید تا راههای فروش و بازاریابی را فراگیرید.و این فرصت مناسبی است که هم به دانش تخصصی خود بپردازید و هم فروش را بیاموزید.
تا سرعت رسیدن به خواسته های خود را زودتر طی کنید.
اما بعضی از افراد معتقداند باید پول های پشت سر را خراب کرد و دست از کار قبلی کشید و مستقیم به اصل مطلب بپردازیم.
البته این قضیه درست است اما زمانی باید اجرا شود که شما تمهیدات که گفته شده را بیندیشید و حداقل ها را بیاموزید.
نویسنده:مهدی علیپور
